امام سجاد علیه السلام در عصر عاشورا
نوشته شده توسط : امیر
پس از اینکه حضرت امام حسین علیه السلام در عصر عاشورا به شهادت رسید، سپاهیان عمر سعد وحشیانه به سوی خیمه‌های اهل بیت حمله کردند.

در این میان حضرت امام سجاد علیه السلام نیز که به شدت بیمار و بستری بود، مورد آزار و اذیت قرار گرفت.
حضرت زینب سلام الله علیها روایت چنین می‌کند:
کنار خیمه ایستاده بودم که ناگاه، مردیکبودچشم (خولی) به سوی خیمه آمد و آن را غارت کرد. امام سجاد علیه السلامروی فرش پوستی خوابیده بود. خولی پوست را چنان از زیر امام کشید که امامبا صورت روی خاک افتاد. سپس متوجه من شد، جلو آمد و مقنعه‌ام را کشید وگوشواره از گوشم بیرون آورد که گوشم پاره شد.
img/daneshnameh_up/0/09/moharam_41.jpg

فاطمه صغری (دختر امام حسین علیه السلام) نیز چنین روایت می‌کند:
کنار خیمه‌ها از هوش رفته بودم. وقتی به هوش آمدم دیدم عمه‌ام نزد من است و گریه می‌کند و می‌فرماید:
برخیز به خیمه برویم، ببینم بر سر بانوان و برادر بیمارت چه آمده.برخواستم و گفتم: آیا پارچه‌ای هست تا با آن سرم را از نامحرمان بپوشانم؟

زینب فرمود:
دخترم، عمه تو نیز مثل توست. به خیمه بازگشتیم و دیدیم همه‌ی خیمه را غارت کرده‌اند.
امام سجاد با صورت بر زمین افتاده بود و از شدت گرسنگی و تشنگی ودرد، توان نشستن ندارد. ما هم شروع کردیم به گریه‌کردن بر او و او هم برایما گریه کرد.

آتش زدن خیام
اموال اهل بیت، نوبت به سوزاندن خیمه‌ها شد. حضرت زینب نزد امام سجاد علیه السلام رفت و پرسید:
ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان! خیمه‌ها را آتش می‌زنند. ما چه کنیم؟
امام فرمود:« فرار کنید.» همه کودکان و بانوان، گریان و فریادزنان سر به بیابان‌ها گذاشتند.
ولی حضرت زینب کنار بستر امام سجاد علیه السلام ماند چون امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.
یکی از سربازان دشمن می‌گوید:
« بانوی بلندقامتی را کنار خیمه‌ای که آتش در اطراف آن شعله می‌کشید،دیدم. آن بانو گاهی به راست و چپ و گاهی به آسمان نگاه می‌کرد و از شدتناراحتی دست‌هایش را به هم می‌زد. گاهی هم وارد خیمه می‌شد و بیرونمی‌آمد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم:« ای بانو، مگر شعله آتش را نمی‌بینی؟چرا مانند سایر بانوان فرار نمی‌کنی؟»
او گریه کرد و فرمود:
« ما شخص بیماری دروناین خیمه داریم که قدرت نشستن و برخاستن ندارد. چگونه او را تنها بگذارم وبروم در حالی که آتش از هر سو در اطرافش شعله می‌کشد؟»

حمید بن مسلم که یکی از گزارش‌نویسان حادثه ی کربلا و از افسران لشگر عمر سعد بوده است، می‌گوید:
علی بن الحسین علیه السلام بیمار بود و در بستر دراز کشیده بود. عده‌ای از سپاه عمر سعد با شمر به خیمه او حمله کردند و به شمر گفتند:
این علیل و مریض را نمی‌کشی؟ من گفتم:

سبحان الله! مگر نمی‌بینید که سخت بیمار است و امیدی به بهبودی‌اش نیست؟!» و آن قدر اصرار کردم تا منصرف شدند.




:: بازدید از این مطلب : 771
|
امتیاز مطلب : 228
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: